
شاه نعمتالله ولی
شمارهٔ ۲۲
۱
هر نفس جامی به رندی می دهند
هر دمی بزمی به جائی می نهند
۲
راز پنهان آشکارا گفته اند
جملهٔ اسرار با ما گفته اند
۳
یک وجود و صد هزاران آینه
می نماید آن یکی هر آینه
۴
گنج اسما در همه عالم نگر
اسم جامع بایدت آدم نگر
۵
عارفانه قطره ای دریا ببین
قطره و دریا همه از ما ببین
۶
عین دریا دیده ام در قطره ای
آفتابی یافتم در ذره ای
۷
ای عجب دریا و قطره عین ماست
غیر ما خود قطره و دریا کجاست
۸
اسم و رسم ما حجاب ما بود
صورت ما قطره و دریا بود
۹
جامی از می پر ز می خوش نوش کن
با حریفان دست در آغوش کن
۱۰
از دوئی بگذر که تا یابی یکی
آن یکی جو تا بیابی بیشکی
۱۱
جام و می آئینهٔ گیتی نماست
ساقی ما مظهر لطف خداست
۱۲
ساقی و جام می و رند و حریف
آن لطیفست آن لطیفست آن لطیف
۱۳
نعمت الله سید است و بنده هم
باد باقی تا ابد پاینده هم
نظرات