شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شمارهٔ ۳۴

۱

گرم باش و آتشی خوش برفروز

خرقه و سجاده و هستی بسوز

۲

صورت و معنی به این و آن گذار

دنیی و عقبی به جسم و جان گذار

۳

جام می بگذار و ساقی را طلب

تا چو رندان مستی ای یابی عجب

۴

بعد از آن مستی چو ما هشیار شو

عارفانه بر سر بازار شو

۵

تا ببینی آن یکی اندر یکی

خود یکی باشی و باشی نیککی

۶

هر کجا کنجیست گنجی در وی است

کنج دل بی گنج عشق وی کی است

۷

هر صدف در بحر ما دُر خوشاب

باشد آن حاصل ولی از عین آب

۸

گوهر ار جوئی درین دریا بجو

جوهر دُر یتیم از ما بجو

۹

عین او در عین اعیان رو نمود

چون نظر فرمود غیر او نمود

۱۰

یک حقیقت صد هزارش اعتبار

آن یکی باشد یکی نی صد هزار

۱۱

قطره و موج و حباب و جو نگر

عین این دریای ما نیکو نگر

۱۲

درصد آئینه یکی چون رو نمود

صد نمود اما به جز یک رو نبود

۱۳

جامی از می پر ز می داریم ما

جرعه ای با غیر نگذاریم ما

۱۴

در خرابات مغان رندان تمام

می خورند شادی سید والسلام

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۶۳۷

نظرات