شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شمارهٔ ۴۱

۱

آن یکی کوزه ای ز یخ برداشت

کرد پر آب یک زمان بگذاشت

۲

چون هوا ز آفتاب گرمی یافت

گرمیش بر وجود کوزه بتافت

۳

آب شد برف و کوزه شد با آب

اسم و رسم از میانه شد دریاب

۴

اول ما چو آخر ما شد

قطره دریاست چون به دریا شد

۵

قطر و بحر و موج و جو آبند

عین ما را به عین ما یابند

۶

نقد گنجینه ای قدم مائیم

گرچه موجیم عین دریائیم

۷

آب در هر قدح که جا گیرد

در زمان رنگ آن انا گیرد

۸

گر نه آبست اصل گوهر چیست

جوهر گوهر منور چیست

۹

همه عالم چو گوهری دریاب

عین او بین و جوهری دریاب

۱۰

چیست عالم به نزد درویشان

پرده دار حقیقت ایشان

۱۱

آن حقیقت که اول همه اوست

صورتش عالمست و معنی دوست

۱۲

گنج و گنجینه و طلسم نگر

صفت و ذات بین و اسم نگر

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۶۴۱

نظرات