شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شمارهٔ ۵۳

۱

الف و میم و معرفت گفتیم

گوهر معرفت نکو سفتیم

۲

ساقی ما عنایتی فرمود

می خمخانه را به ما پیمود

۳

آنکه هم ناظر است و هم منظور

نور چشم است و از نظر منظور

۴

در همه آینه نموده جمال

آینه روشنست خوش به کمال

۵

هستی و هر چه هست بی او نیست

ور تو گوئی که هست نیکو نیست

۶

به تعیُن یکی هزار نمود

بی تعین یکی تواند بود

۷

به وجودند این و آن موجود

بی وجود ای عزیز نتوان بود

۸

هر چه موجود بود از اشیا

همه باشند مظهر اسما

۹

از مسمی تو اسم را می جو

موج و دریا به عین ما می جو

۱۰

اسم و عین است و روح و جسم چهار

ظل یک ذات باشد آن ناچار

۱۱

اسم اعظم طلب کن از کامل

زان که کامل بود بدان واصل

تصاویر و صوت

نظرات