
شاه نعمتالله ولی
رباعی شمارهٔ ۲۲۸
۱
دل در سر زلف دلستانش بستم
وز نرگش چشم پر خمارش مستم
۲
من نیست شدم ز هست خود رستم
از هستی اوست هستیم گر هستم
تصاویر و صوت

نظرات