
شاطر عباس صبوحی
شمارهٔ ۱۰ - نقش خود
۱
مکن دریغ ز من ساقیا شراب امشب
از آنکه ز آتش خود، گشتهام کباب امشب
۲
ز بسکه شعله زند در دل من، آتش شوق
ز آتش دل خویشم در التهاب امشب
۳
به خواب دیده ام آن چشم نیم خوابش دوش
گمان مبر که رود دیده ام به خواب امشب
۴
ز دست نرگس مستش برفت دل، از کف
نگر به حال دلم از ره ثواب امشب
۵
شد آنکه بادهٔ پنهان کشیدمی همه عمر
بده به بانگ نی و نغمهٔ رباب امشب
۶
ز بسکه نقش مخالف ز دوستان دیدم
بر آن شدم که زنم نقش خود بر آب امشب
۷
شود خراب چو این خانه لاجرم روزی
ز سیل باده بهل تا شود خراب امشب
۸
دلم که داشت قرار اندر آن دو زلف چو شب
بود چو گوی بچوگان در اضطراب امشب
۹
صبوحی دل مده از دست، محکمش میدار
که چشم یار، بود بر سر عتاب امشب
نظرات
ج امیدوار