شاطر عباس صبوحی

شاطر عباس صبوحی

شمارهٔ ۱۹ - تشنگی

۱

بر سر مژگان یار من مزن انگشت

آدم عاقل به نیشتر نزند مشت

۲

پرده چو باد صبا ز روی تو برداشت

ریخت به خاک آبروی آتش زرتشت

۳

پیش لبت جان سپردم و به که گویم

بر لب آب حیات، تشنگیم کشت

۴

پشت مرا گر غمت شکست، عجب نیست

بار فراق تو، کوه را شکند پشت

۵

خون مرا چشم جادوی تو نمی‌ریخت

از پی قتلم لبت به شیر زد انگشت

۶

مغبچگان، پای از نشاط بکوبید

دختر رز می‌رود به حجلهٔ چرخشت

۷

کافر و مؤمن چو روی خوب تو بینند

آن به کلیسا و این به کعبه کند پشت

۸

دشمن اگر می‌کُشد، به دوست توان گفت

با که توان گفت اینکه: دوست مرا کُشت؟

۹

آب حیاتش تراود از بن ناخن

آنکه لبت را نشان دهد به سر انگشت

۱۰

کام، صبوحی نبرد از لب لعلت

تا که به خون جگر چو غنچه نیاغشت

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمد بختیاری
۱۳۹۳/۱۱/۰۴ - ۰۶:۰۳:۲۳
با سلام و تشکر از سایت وزین گنجوربیت چهارمگویا بایست اینگونه باشد :پشت مرا گر غمت شکست ، عجب نیستمفتعلن فاعلات و مفتعلن فع
user_image
محمد بختیاری
۱۳۹۳/۱۱/۰۴ - ۰۶:۰۵:۴۷
در بیت هفتم تناسب ضعیفی بین کافر و کلیسا بسته شده گویا مسیحی را با کافر مساوی دانسته!!!
user_image
رامین
۱۳۹۳/۱۱/۱۱ - ۰۶:۴۳:۵۲
بیت نهم: ( از بن ناخن تراود آب حیاتش) وزن شعر بهتر می شود
user_image
فرشید
۱۳۹۵/۰۹/۰۵ - ۰۸:۰۱:۲۱
کافر و مومن چو روی خوب تو بینند بت شکند آن و این به کعبه کند پشت
user_image
شاهرخ تندروصالح
۱۳۹۷/۱۰/۰۸ - ۰۱:۳۵:۰۶
چند بیت از این غزل شاطر عباس صبوحس را میرزا قلی خان شاهی به آواز خوانده است . این آواز را می توان در مجموعه موسیقی دوره قاجار با عنوان گنج سوخته شنید . روان همه بزرگان دلسوخته این سرزمین مینوی باد .
user_image
جهن یزداد
۱۳۹۸/۰۳/۱۰ - ۲۳:۵۳:۱۸
دوست عزیز مجناب محمد بختیاری بلی سالها پیش هم از دیوان شاطر عباس و هم از اشعار قتیل هندوستانی اینگونه خواندم مومن و ترسا چو روی خوب تو بینند - این شعر از شاعری هندوستانی به نام قتیل است و از شاطر عباس نیست البته این کمینه را اعتقاد بر اینست که شخصی به نام شاطر عباس صبوحی شاعر با این دیوان وجود خارجی ندارد و ادم خوش ذوقی این اشعار را هر یک از جایی بر زده و به نام شاطری بی سواد چاپ کرده و بیشتر اشعار او را در دواوین مختلف یافتم
user_image
محمدباقر زینالی
۱۳۹۹/۰۲/۱۵ - ۱۶:۵۸:۱۸
بسیاری از اشعار دوره قاجار را میتوان در نسخ کتابهای خطی پاکستان و لاهور دید.بسیار عجیب است که این ارتباط از کجا و چگونه ایجاد شده.من نیز در تصحیح نسخه خطی یک متن موسیقیایی شعر هایی یافتم که بنام شاعران تهران و قاجاری بود.چه بسا اصل این اشعار مربوط به فارسی سرایان لاهور بوده.این شعر میتواند از قتیل لاهوری باشد.