شاطر عباس صبوحی

شاطر عباس صبوحی

شمارهٔ ۲۰ - چشم نرگس

۱

غم درآمد ز درم چون ز برم یار برفت

عیش و نوش و طربم، جمله به یکبار برفت

۲

بنوشتم چو ز بی مهریت ای مه، شرحی

آتش افتاد به لوح و، قلم از کار برفت

۳

خواست نرگس که به چشم تو کند همچشمی

نتوانست، سر افکنده و بیمار برفت

۴

مگر از روی تو، بلبل سخنی گفت به گل

که بزد چاک گریبان و، ز گلزار برفت؟

۵

چهره زرد من، از هجر رخت گلگون شد

بس که خون دلم از دیده به رخسار برفت

تصاویر و صوت

نظرات