شاطر عباس صبوحی

شاطر عباس صبوحی

شمارهٔ ۳۰ - غوغای محشر

۱

نه تنها بندهٔ بالای موزونت صنوبر شد

علم شد، سردوبان شد، نیشکر شد، نخل نوبر شد

۲

نه تنها گل ز نرمی شرمگین شد پیش اندامت

کتان شد، پرنیان شد، حلّه شد، دیبای اخضر شد

۳

نه تنها شور بر پا شد که دوش از بزم ما رفتی

بلا شد، فتنه شد، آشوب شد، غوغای محشر شد

۴

نه تنها یاسمن شد سخرهٔ سیمین بنا گوشت

سمن شد، نسترن شد، لاله شد، نسرین صد پر شد

۵

نه تنها مدّعی شد کامران از زلف پر چینت

صبا شد، شانه شد، مشّاطه شد، عنبرچهٔ زر شد

۶

نه تنها شد صبوحی از غم هجران تو محزون

فغان شد، ناله شد، خونین جگر شد، دیده تر شد

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
خلیل رفیعی طباطبایی
۱۳۹۳/۱۱/۲۷ - ۰۹:۴۳:۱۰
شاید در بیت چهارم به جای کلمه ی سخره (که همانا مسخره شدن می باشد) کلمه ی سحره (مسحور شدن) درست تر و به معناتر باشد.
user_image
اصلان
۱۳۹۷/۱۱/۰۲ - ۰۵:۵۳:۳۲
عجب وزن جالبی داره این شعر خیلی متفاوته
user_image
بهیار سپیدان
۱۳۹۹/۰۹/۱۹ - ۰۲:۳۱:۲۱
درودسردوبان در مصراع دوم بیت اول بی معنی است . می تواند سرو و بان باشد. در برخی نسخه ها ، سروبن آمده است.