
شاطر عباس صبوحی
شمارهٔ ۳۱ - چشمه، دریا، قطره
۱
حلقه حلقهٔ زلفش، تا ز باد لرزان شد
باد شد عبیر افشان، نرخ مشک ارزان شد
۲
هم ز گردش چشمش حال ما دگرگون شد
هم ز حلقهٔ زلفش، جمع ما پریشان شد
۳
مشکل مرا ای دل بود نقطهای موهوم
چون دهان او دیدم، مشکل من آسان شد
۴
شیخ شد به کیش عشق، دین خود بداد از دست
گمرهی به ره آمد، کافری مسلمان شد
۵
زلف را به رخ افشان کرد و صبح ما تاریک
کفر را تماشا کن کو حجاب ایمان شد
۶
از غم فراق او، حال دل اگر پرسی
چشمه بود دریا گشت، قطره بود عمان شد
نظرات
سید