
شاطر عباس صبوحی
شمارهٔ ۳۵ - بازار سنبل
۱
ترک من، چون حلقهٔ مشکین کاکل بشکند
لاله را دلخون کند، بازار سنبل بشکند
۲
ور خرامان سرو گلنارش کند میل چمن
سرو را از پا در اندازد، دل گل بشکند
۳
تا هلال ابروی جانان ز چشمم دور شد
اندر این ره، سیلها باشد که صد پل بشکند
۴
چون نسیم صبحگاهی پردهٔ گل بردرد
خار غم اندر دل مجروح بلبل، بشکند
۵
ای صبوحی سرّ و حدت را، ز دست خود مده
تا خیال زهد و تقوا را توکّل بشکند
نظرات