
شاطر عباس صبوحی
شمارهٔ ۴۲ - آتش سینه
۱
پرده تا باد صبا از رخ جانانه کشید
پیش رویم همه جا نقش پریخانه کشید
۲
ماجرایی که کشید از سر زلفش دل من
میتوان گفت که در سلسله، دیوانه کشید
۳
میل بر باده و پیمانه و ساقی نکند
هر که با یاد لب لعل تو پیمانه کشید
۴
دل جمعی است پریشان و، ندانم امشب
که سر زلف دلآرام تو را شانه کشید؟
۵
شعلهٔ شمع، شرر بر پر پروانه بزد
آتش عشق، شرر بر من دیوانه کشید
۶
رشک آتشکده شد سینهٔ بیکینهٔ من
آتش عشق تو، بس شعله در این خانه کشید
۷
مژده بردند بر پیر مغان مغبچگان
که صبوحی ز حرم، رخت به میخانه کشید
نظرات