
شاطر عباس صبوحی
شمارهٔ ۵۰ - آوازۀ عاشقی
۱
تا بوسه از آن لعل دلآرام گرفتم
جانم به لبم آمد و، آرام گرفتم
۲
منعم مکن از دیدن قد و رخ و چشمش
من انس به سرو و گل و بادام، گرفتم
۳
ساقی! بر من قصهٔ جمشید چه خوانی
جمشید منم تا به کفم جام گرفتم
۴
بدنام مخوان زاهدم از عشق، که تا من
در حلقهٔ عشّاق شدم، نام گرفتم
۵
سودای خوشی دوش به آن ماه نمودم
جان دادم و یک بوسه به انعام گرفتم
نظرات
جواد
امین