
شاطر عباس صبوحی
شمارهٔ ۵۵ - شاطر عشق
۱
من اگر رندم و قلّاشم، اگر درویشم
هر چه ام، عاشق رخسار تو کافر کیشم
۲
دست کوتاه از آن زلف درازت نکشم
گر زند عقرب جرّاره، هزاران نیشم
۳
خواهمت تا که شبی تنگ در آغوش کشم
چه غمم گر خطری صبح درآید پیشم
۴
دشت، آراسته از لاله رخان، دوش به دوش
من بیچاره گرفتار خیال خویشم
۵
دل ز عشق رخت ای دوست، کجا برگیرم
برود عمر عزیز ار به سر تشویشم
۶
من، همان شاطر عشقم که به تو شرط کنم
گر کشم دست ز دامان تو، نادرویشم
نظرات
مجتبی خراسانی