
شاطر عباس صبوحی
شمارهٔ ۵۶ - هله
۱
صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم
من که مردم ز غمت حوصله تا چند کنم
۲
تا سر زلف پریشان تو دیدم گفتم
از پریشانی خاطر گله تا چند کنم
۳
روزگاریست که با زلف تو در کشمکشم
پنجه در پنجهٔ یک سلسله تا چند کنم
۴
بامیدی که بیفتم عقب محمل دوست
جای در جلد سگ قافله تا چند کنم
۵
گاه قربانی جانست بتقصیر نگاه
بطواف حرمت هروله تا چند کنم
۶
بعد از این بایدم از سر، بره عشق شتافت
سعی با پای پر از آبله تا چند کنم
۷
مُفتی از حرمت می گفت من از حکمت وی
بحث با جاهل این مسأله تا چند کنم
۸
من که هنگام فریضه سگم اندر بغل است
بیخود از بهر ریا نافله تا چند کنم
۹
جانش آمد به لب و باز صبوحی میگفت
صبر در عشق تو جانا هله تا چند کنم
نظرات
مرتضی
علی
محمد
یگانه