شاطر عباس صبوحی

شاطر عباس صبوحی

شمارهٔ ۵۷ - جام جهان بین

۱

وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم

آهی از دل کشم و حلقهٔ ماتم شکنم

۲

گر مراد دل من را ندهد این گردون

همه اوضاع جهان، یکسره در هم شکنم

۳

باده از کاس سفالین خورم و از مستی

به یقین جام جهان بین به سر جم شکنم

۴

گر شود رام دمی ساقی و می گیرم از او

ترک عقبی کنم و توبه دمادم شکنم

۵

شرحی از یوسف گمگشته خود گر بدهم

شهرت گریه یعقوب، مسلّم شکنم

۶

سر شوریدهٔ خود، گر بنهم بر زانو

صبر ایّوب، از این شهره به عالم شکنم

۷

بارها یار بدیدم به صبوحی می‌گفت

عزم دارم که ز هجرم قدت از غم شکنم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
دکتر محسن
۱۳۹۶/۰۳/۱۳ - ۰۲:۳۹:۱۵
بحر رمل مثمن مخبون محذوفیکی از شاهکارهای بسیار زییااز اشعاریه که آرامشی توام با هیجان میدهبسیارزیبا