
شاطر عباس صبوحی
شمارهٔ ۶ - تبّری
۱
تا پریشان به رُخ آن زلف سمنساست تو را
جمع اسباب پریشانی دلهاست تو را
۲
دست بردی به رخ از شرم و حریفان گفتند
که تو موسایی و عزم ید بیضاست تو را
۳
همچو ترسابچگان عود و صلیب افکندی
یا حمایل ز دو سو زلف چلیپاست تو را
۴
قبلهٔ خلق بود گوشهٔ ابروی تو زانک
کعبه و میکده و دیر و کلیساست تو را
۵
سرو را با تو چه نسبت، مه نو را چه نشان
قامتی مُعتدل و طلعت زیباست تو را
۶
سر کوی تو بود محشر خونین کفنان
خود به بام آی اگر میل تماشاست تو را
۷
به تولاّت صبوحی به دو عالم زده پای
با چنین دوست بگو از چه تبرّاست تو را
نظرات
امین کیخا
امین کیخا
امین کیخا
نام؟
امیرعلی
جعفر عسکری