
شاطر عباس صبوحی
زلف تو
۱
چو سوخت خال تو دل، عاشقان، یکدله را
به باغ لاله دگر خورد داغ باطله را
۲
ز کاروان جنون دل گرفت و داد به زلف
شریک دزد ببین و رفیق قافله را
۳
دلم به زلف تو، بر ابروی تو سجده کند
بلی، کنند دل شب، نماز نافله را
۴
به سر کنم پس از این طی راه منزل عشق
دگر چه رنجه دهم پای پر آبله را
نظرات
merce