
وفایی شوشتری
شمارهٔ ۱۳
۱
ناظران رخت ای ماه مقیم حرمند
خادمان حرمت جمله ملایک خدمند
۲
عَلَم حُسن بر افراز و برافروز جهان
تا بدانند که شیران همه شیر علمند
۳
سایهٔ سرو قدت گر، به چمن باز افتد
سروهای چمن از بار خجالت بچمند
۴
زاهدا، در گذر از جنّت و فردوس و نعیم
که جز او هرچه به خاطر گذرانی صنمند
۵
پیرو پیر مغان شو که نقوش قدمش
دیده گر، باز نمایی همه چون جام جمند
۶
گر، به جامی بنوازند، مرا باده کشان
عجبی نیست که این طایفه اهل کرمند
۷
ای «وفایی» به سر کوی وفا باش مقیم
تا زانفاس مسیحا، به وجودت بدمند
نظرات