وفایی شوشتری

وفایی شوشتری

شمارهٔ ۱۷ - در مدح حضرت زهرا علیهاالسلام

۱

دختر طبعم از سخن رشته به گوهر آورد

بهر طراز مدحت دخت پیمبر آورد

۲

دختر از این قبیل اگر هست هماره تا ابد

مادر روزگار، ای کاش که دختر آورد

۳

آورد از کجا و کی مادر دهر این چنین

فاطمه یی که مظهرش قدرت داور آورد

۴

چونکه خداش برگُزید از همه ی زنان سزد

جاریه و کنیز او ساره و هاجر آورد

۵

پایه ی قدر وجاهش ار، خواست کند کسی بیان

حامل عرش، عرش را پایه ی منبر آورد

۶

حق چو ندید همسرش در همه ممکنات از آن

لازم و واجب آمدش خلقت حیدر آورد

۷

چونکه به خدمتش ملک فخر کنند بایدی

بوالبشر از نتاج سلمان و اباذر آورد

۸

ذوق «وفایی» از تواش بود حلاوت این چنین

کز، نی، کلک صفحه را، معدن شکّر آورد

۹

بهر طلوع انجم اشک عزاش بایدی

اختر طبع من ز نو مطلع دیگر آورد

۱۰

آه از آندمی که او روی به محشر آورد

جامه ی نور دیده ی خویش ز خون تر آورد

۱۱

لرزه به عرش کبریا، رعشه به جسم انبیا

اوفتد آن زمان که او بر کف خود سر آورد

۱۲

ناله ی وا حسین از او سر زند آنچنان کزان

گوش تمام اهل محشر، زفغان کر آورد

۱۳

مادر اکبرش ز پی مویه کنان بسان نی

ناله و بانگ یا بنیّ در صف محشر آورد

۱۴

روز جزا، شود ز سر شور قیامت دیگر

چون ز جفا بُریده سر، قامت اکبر آورد

۱۵

رشته ی جان انس و جان بگسلد آن زمان که آن

کاکل غرقه خون و آن جُعد معنبر آورد

۱۶

شافع عرصه ی جزا، اوفتدش ز کف لوا

بیرق واژگون چو عبّاس دلاور آورد

۱۷

ناید اگر شفاعت آن روز به خونبهای او

کیست که ایمنی در آن ورطه ز آذر آورد

۱۸

هست «وفایی»اش امّید آنکه به جروز رستخیز

از اثر شفاعتش چهره منّور آورد

تصاویر و صوت

نظرات