وفایی شوشتری

وفایی شوشتری

بند پانزدهم

۱

می بود واجب ار، که کسی را چنین کشند

ممکن نمی شدی که به این ظلم و کین کشند

۲

اسلام و دین ببین که چسان امّت نبی

دین را بهانه کرده و اسلام و دین کشند

۳

بهر یزید و زاده ی مرجانه ی پلید

سبط رسول و زاده ی حبل المتین کشند

۴

دوزخ کم است بهر گروهی که از جفا

جان جهان و مظهر جان آفرین کشند

۵

دنیاپرست بین که به امید ملک ری

از دین گذشته خسرو دنیا و دین کشند

۶

پروردگان دامنت ای چرخ دون نواز

پرورده ی کنار رسول امین کشند

۷

کافر دلان نگر، به لب آب تشنه لب

آن را که هست معنی ماء معین کشند

۸

کشتند آن که از پی یکتار موی او

نبود تلافی ار، همه اهل زمین کشند

۹

چون ظلمشان نداشت نهایت پس از حسین

کردند قصد تا که مگر عابدین کشند

ایزد نخواست ورنه از ایشان عجب نبود

برهم زنند یکسره شیرازه ی وجود

تصاویر و صوت

نظرات