وفایی شوشتری

وفایی شوشتری

بند دوم

۱

میزان حُسن و عشق چو با هم قرین فتاد

سهم بلای او به امام مبین فتاد

۲

عشقش عنان کشید ز یثرب به کربلا

کوشید تا که کار، به عین الیقین فتاد

۳

در دشت عشق تاخت سمند آنقدر که کار

از عشق درگذشت و به عشق آفرین فتاد

۴

از تاب تشنه کامی اطفال شد چنان

کز تاب، پیچ و تاب به حبل المتین فتاد

۵

او را چو سنگ کین زجفا بر جبین زدند

از بهر سجده شکرکنان بر زمین فتاد

۶

ساکن شد آسمان و زمین گشت بی سکون

از زین چو بر زمین شه دنیا و دین فتاد

۷

در خاک و خون ز سوز جراحات و زخم تیر

گه جانب یسار و گهی بر یمن فتاد

۸

از کینه گشت سر به سر نیزه اش بلند

عریان به خاکش آن بدن نازنین فتاد

۹

خاتم برفت از کفش انسان که جبرئیل

برزد فغان زدست سلیمان نگین فتاد

۱۰

شمر شریر در حرمش برزد آتشی

کز آن شرار برفلک هفتمین فتاد

۱۱

غلمان و حور سربسر، آنچه سر شدند

چون بانگ این خبر به بهشت برین فتاد

۱۲

زین العباد زار کز او ماند یادگار

بر گردنش ز کینه غُل آهنین فتاد

یکسر حریم او چو اسیران زنگبار

هر یک چو آفتاب به جمّازه یی سوار

تصاویر و صوت

نظرات