
صوفی محمد هروی
بخش ۱۲ - خبر آوردن خادمه نزدیک عاشق
۱
خادمه آمد به بر آن جوان
گفت سخنها که شنود آن زمان
۲
گفت جوان را که بخندید یار
من شدم از خنده اش امیدوار
۳
خوب شود عاقبت کار تو
رحم کند بر دل بیمار تو
۴
کار به تعجیل شود بس خراب
پس تو درین کار مکن اضطراب
۵
عاقبت کار تو نیکو شود
صوفی اگر صبر کنی بی عدد
نظرات