
صوفی محمد هروی
بخش ۲۴ - آمدن خادمه از بر معشوق
۱
خادمه باز آمد و بر گفت حال
آنچه شنود از مه فرخ جمال
۲
گفت جوان کار تو بس مشکل است
آه ازین غم که ترا بر دل است
۳
نیست ترا قوت دیدار او
از چه شدی پس تو خریدار او
۴
بی رخ او صبر نداری دگر
چون که ببینی بشوی بی خبر
۵
پس چه کند یار، گنه آن تست
رحم مرا بر دل بریان تست
۶
صوفی درویش صبوری گزین
باش به درد و غم او همنشین
نظرات