صوفی محمد هروی

صوفی محمد هروی

بخش ۱۰۰

۱

نوش کن خواجه علی رغم صراحی شکنان

باده تلخ به یاد لب شیرین دهنان

در جواب او

۲

هوس قلیه کدو دارم و اندیشه نان

این مرادست مرا، بار خدایا برسان

۳

سائلی کرد ز گیپا، ز من خسته سوال

گفتم آنجا نتوان گفت که سری است نهان

۴

هست برهان دل گُرسِنه بریان و برنج

چون دلیل است بیا خواجه و ما را برهان

۵

«رنگ رخساره خبر می دهد از سر ضمیر»

علت گرسنگی چند توان داشت نهان

۶

هیچ دانی که برنج از چه بود آشفته

خون بسیار خورد هر نفسی از بریان

۷

صحن بغرا برسان«اطعمهم من جوع»

تا بیابم من سودا زده زین خوف امان

۸

صوفی دل شده و صحنک بغرا و برنج

هر کسی را بود امروز مرادی به جهان

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
s-j emm
۱۴۰۱/۱۰/۱۹ - ۰۰:۴۶:۱۳
واژه گرسنه در هر دو بیت ، حرف سین باید مجرور خوانده شود تا وزن بیت آسیب نبیند. حرف «ر» هم طبعا ساکن می شود.  «گُرسِنه»