صوفی محمد هروی

صوفی محمد هروی

بخش ۱۲۴

۱

ای فروغ حسن ماه از روی رخشان شما

آب روی خوبی از چاه زنخدان شما

در جواب او

۲

می کند دل آرزوی سفره و خوان شما

زان که قوت جان بود پالوده و نان شما

۳

کی بود یارب که اندر پیش ما جمع آورند

آن برنج روح افزای پریشان شما

۴

خوان حلوائی همی بردند بس آراسته

کان چنان گلها نروید در گلستان شما

۵

خازن جنت به نعمتهای بیحد و قیاس

برده رشک اندر جنان بر نان و بریان شما

۶

چند نازی روز و شب ای ترک رومی فلک

گرده میده به است از ماه تابان شما

۷

شب به شیرین کاریی گفتم به قنادان شهر

عینک من هست یاران آب دندان شما

۸

می دهد ده مرده صوفی بر سر سفره جواب

آه از آن روزی که گردد باز مهمان شما

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
جاوید مدرس اول رافض
۱۴۰۲/۰۸/۱۳ - ۱۲:۰۸:۲۳
در بیت هفتم میده= نوعی نان گرد شکل