
صوفی محمد هروی
بخش ۱۲۶
۱
آن کس که به دست جام دارد
سلطانی جم مدام دارد
در جواب او
۲
آن ترک که گرده نام دارد
حسن و شرفی تمام دارد
۳
دل میل به بره کرد و لحمش
بنگر چه خیال خام دارد
۴
ترشی چو به گوشت بود گفتم
شه ملک حبش تمام دارد
۵
عیبی نبود مویز با جوز
میرست بسی غلام دارد
۶
آن لحم قدید دل زمن برد
آری نمکی تمام دارد
۷
رسمی بود این برنج و حلوا
هر صبح که هست شام دارد
۸
تلخی نبود زمرگ او را
صوفی چو عسل به کام دارد
نظرات