
صوفی محمد هروی
بخش ۱۲۸
۱
در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی
خرقه جائی گرو باده و دفتر جائی
در جواب او
۲
دارم امروز تمنی طبق بغرائی
برسان بار خدایا به کرم از جایی
۳
سر به کونین فرو ناورم از عیش و نشاط
گر فتد در کف من کاسه گندم وایی
۴
نقد جان می دهم از بهر کباب ته نان
ره بازار بگو تا بکنم سودایی
۵
نشوی غافل از احوال دل من زنهار
هر گه از بهر تصدق بپزی حلوایی
۶
حاصل از عمر همین است غنیمت داری
هر گه ای خواجه ترا دست دهد گیپایی
۷
این هوس دارم و یابم مگر این در جنت
کاسه شیر برنج و طبق خرمایی
۸
در تمنای رخ قلیه برنج این ساعت
همچو صوفی نبود در دو جهان شیدایی
نظرات