صوفی محمد هروی

صوفی محمد هروی

بخش ۱۲۹

۱

عکس روی تو چو در آینه جام افتاد

عاشق سوخته دل در طمع خام افتاد

در جواب او

۲

دوش در خانه مرا نان جوین شام افتاد

چه کنم هیچ جز از صبر که ناکام افتاد

۳

صحن کاچی به دو صد درد دل آمد به شکم

رنجه گردد چو کسی در طمع خام افتاد

۴

راز سر بسته سنبوسه نگفتم با کس

چه کنم آه که اندر دهن عام افتاد

۵

سرخ رویی کلنبه همه از حلوا بود

زعفران نقش همین داشت که بدنام افتاد

۶

چه کند گر نرود در پی نان، دل شب و روز

چو ازین دایره در محنت ایام افتاد

۷

رشته بگسیخت دل و در بر ماهیچه گریخت

گر از آن بند بشد، باز درین دام افتاد

۸

کاسه اشکنه ای داد به صوفی طباخ

این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
علی دادمهر
۱۴۰۲/۰۶/۱۲ - ۲۰:۰۰:۰۰
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن