صوفی محمد هروی

صوفی محمد هروی

بخش ۲۳

۱

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

در جواب او

۲

نهی بر بار در پیشم چو روزی دیگ حلوا را

زغم اندر امان سازی دل مسکین شیدا را

۳

اگر روزی به چنگ آید مرا صحنی زماهیچه

به بوی قلیه اش بخشم جهان و ملک عقبی را

۴

هزاران جان مشتاقان فدای مطبخی باشد

به پیش سفره برداران گر آرد صحن بغرا را

۵

دل پژمرده ما را حیات از بوی نان باشد

بیار ار نیستت باور، ببین فعل مسیحا را

۶

چنان مشتاق بریانم که در بازار طباخان

نمی دانم من مسکین که تا چون می نهم پا را

۷

اگر یک خوشه انگوری به دست افتد مرا، فخری

به چشم اندر نمی آرم دگر عقد ثریا را

۸

شمیم قلیه و بغرا چو روزی بشنود صوفی

شود مست و دهد بر باد تسبیح و مصلی را

تصاویر و صوت

نظرات