
صوفی محمد هروی
بخش ۲۵
۱
هر که جان در ره تو قربان کرد
بر خود این کار عشق آسان کرد
در جواب او
۲
هر که ماهی شور بریان کرد
معده خویش بحر عمان کرد
۳
سر اسرار خویش راگیپا
دوش از چشم کله پنهان کرد
۴
پیش کشمش مویز می نازد
پسته زین خنده فراوان کرد
۵
کله پخته کار چرب زبان
عذر خواهی به حضرت نان کرد
۶
مرغ بریان چو با مزعفر شست
جمع او را چو خود پریشان کرد
۷
دل چو برداشت دوش لوزینه
جنگ از آن رو به آب دندان کرد
۸
تابه بریان طبیب حاذق بود
صوفی خسته را چو درمان کرد
نظرات