صوفی محمد هروی

صوفی محمد هروی

بخش ۶۸

۱

اگر تو در غم یاری شبی به روز آری

به هیچ باب دل عاشقان نیازاری

در جواب او

۲

اگر تو کاسه اوماج را هوس داری

به پیش اطعمه خواران ترا زهی خواری

۳

بیا و بر سر سری بپوش گرده چند

که بس خراب شود آدمی ز بیکاری

۴

میان آشپزان کله پز مقدم شد

بلی بزرگ شود آدمی ز سرداری

۵

اگر دو بره بریان یکی بنوشد شام

به قدر حال توان گفت دعوت کاری

۶

توئی بلوچ درین روزگار عوج بساط

بر آن سبب که به پیشم پنیرمیش آری

۷

شده ز بار شکم پشت من دو تا لیکن

خوش است زله اگر می شود به سرباری

۸

شود اگر چه ز پر خواری آدمی برخوان

چه باک صوفی بیچاره را ز پرخواری

تصاویر و صوت

نظرات