
صوفی محمد هروی
بخش ۷۷
۱
همی زند به جهان پیر دیر باده صلاح
در نشاط چو زین باب می شود مفتاح
در جواب او
۲
خوش است صحنک بغرای پر ز قیمه صباح
گشای این در دولت برویم ای فتاح
۳
به کارخانه حلواگران نگاهی کن
که نور مشعله زلبیاست چون مصباح
۴
در آن زمان که شود معده پر ز نان و عسل
خوش است طاس یخ آبی و صحنک تفاح
۵
بلاست آن که به امید یک دو دانه برنج
به بحر کاسه زند غوطه چمچه چون ملاح
۶
بیا برای تسلی خاطرم بر خوان
بکش تو صورت نان و کباب را طراح
۷
شمیم قلیه مشام مرا معطر ساخت
خود از کجاست چنین بو که می رسد فراح
۸
به خوان اطعمه، صوفی صلاح اگر بزند
مکن تو عیب، نباشد صلاح او به صلاح
نظرات