
صوفی محمد هروی
بخش ۷۸
۱
مرا ز آدم خاکی چو ضم بود میراث
کجاست دامن ساقی کزو رسم به غیاث
در جواب او
۲
مرا ز آدم خاکی چو نان بود میراث
کجاست گرده بریان کزو رسم به غیاث
۳
دو یار همدم و یک مسلقی و بریانی
سعادتی است که ثانی شد این طریق ثلاث
۴
بود چو حادثه ای این گرسنگی مهلک
به نزد مطبخیان بر، پناه از این احداث
۵
دمید صور نهاری، چو اشتهار در دهر
عیان شد این همه اموات دعوت از اجداث
۶
اگر چه در پی نان است روز و شب صوفی
چه باک، از پدر او را رسید این میراث
نظرات