صوفی محمد هروی

صوفی محمد هروی

بخش ۹۱

۱

از لطف دوست سکه دولت به نام ماست

اقبال یافتیم و سعادت غلام ماست

در جواب او

۲

تا نان گرم و کله بریان به کام ماست

از روی عیش قلیه زنگی غلام ماست

۳

هر دعوتی که در همه آفاق پخته اند

هر کس که می خورد ز نهاری و شام ماست

۴

ریواج خواست از من بیچاره دل شبی

گفتم که چیست، گفت خیالات خام ماست

۵

روز ازل که رفت قلم بهر هر کسی

غافل مشو که قرعه دعوت به نام ماست

۶

سیری مرا چو صوفی مسکین امید نیست

بر اشتهای من چه گواه، این کلام ماست

تصاویر و صوت

نظرات