صوفی محمد هروی

صوفی محمد هروی

شمارهٔ ۱۵

۱

آن که از مشک به رخساره نشانی دارد

قامتی دلکش و باریک میانی دارد

۲

چشم و ابروی تو و غمزه خونریز به هم

ترک مستی است به خود تیر و کمانی دارد

۳

سر به گوش تو اگر زلف در آورد مرنج

هندوی تست مگر راز نهانی دارد

۴

ای خیال رخ دلدار به چشمم بنشین

زان که هم سبزه و هم آب روانی دارد

۵

خاک پای سگ کویت نفروشد به دو کون

چه کند این دل درویش همانی دارد

۶

ناله بلبل از آن است که او می داند

که گل اندر عقب خویش خزانی دارد

۷

پیر شد صوفی سودازده در فرقت یار

لیک اندر سر خود عشق جوانی دارد

تصاویر و صوت

نظرات