صوفی محمد هروی

صوفی محمد هروی

شمارهٔ ۲۴

۱

ماه من رنجیده شد یا رب گناه من چه بود

من ندانم در ره بخت سیاه من چه بود

۲

گر نمی سوزد دلم در آتش سودای او

هر شبی سوی فلک این دود آه من چه بود

۳

دعوی عشق تو کردم لا نسلم داشتی

این لب خشک و دو چشم تر گواه من چه بود

۴

من نه خود گشتم اسیر عشق آن شوخ این زمان

ای مسلمانان نمی دانم به راه من چه بود

۵

گر سر محبوبی من نیست آن خورشید را

در رخم خندیدن پنهان ماه من چه بود

۶

خلق در کویش بسی بود و من بیچاره هم

گر نه مقصودم بد او هر دم نگاه من چه بود

۷

خلق می پرسند صوفی از چه برگردید یار

چون کنم یاران، نمی دانم گناه من چه بود

تصاویر و صوت

نظرات