
صوفی محمد هروی
شمارهٔ ۵
۱
ای لعل جانفزای تو سرچشمه حیات
مستند از دو چشم تو ذرات کاینات
۲
پیدا نمی شود سر یک مو دهان تو
نطق شکر فشان تو شد حل مشکلات
۳
خال سیاه بر لب او بین که چون مگس
بنشسته و به وجه حسن می خورد نبات
۴
بوسی زکوه حسن به بیچاره ده که مال
افزون همی شود چون برون می کنی زکات
۵
با نامه سیاه چو شوقت برم به خاک
یابم به روز حشر من ناتوان نجات
۶
هر کس که یافت از لب جان پرور تو کام
اندر امان چو خضر شد از شدت ممات
۷
صوفی بیا که خیمه ازین خاک بر کنیم
ما را چو هست خاطر محزون درین هرات
نظرات