صوفی محمد هروی

صوفی محمد هروی

شمارهٔ ۵۱

۱

مرا آن روز عیدست اندرین راه

که گردم در جهان قربان آن ماه

۲

صفایی مرو را گردد میسر

که اندر کعبه کویش بود راه

۳

مکش در روی آن مه آه ای دل

که تیره می شود آیینه از آه

۴

نهادم در بساط عشق، باری

رخ تسلیم پیش اسب آن شاه

۵

سلامت بگذر ای زاهد از آن کوی

که تیر غمزه دارد درکمین گاه

۶

گدای اویم و شاهی نخواهم

بلی انسان شود از مغرور جاه

۷

بیا بر دیده صوفی قدم نه

که بس نیکوست کار خاص لله

تصاویر و صوت

نظرات