
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۱۰۴
۱
در دل اگر باشدم غیر وصال توکام
هجر تو بر من حلال وصل تو بر من حرام
۲
مرغ دلم اوفتاد از غم عشقت به بند
آب نداند چه و داند نداند کدام
۳
قلم اگر رای تست سرفکنم خود ز تیغ
صیدم اگر کام تست پای نهم خود بدام
۴
جان و دلش آورم تحفه و باشم خجل
قاصد فرخنده چون از توام آرد پیام
۵
چون تو در آیی بحرف طوطی خوش لهجه کیست
چون تو گزاری سخن مرغ سخنگو کدام
۶
چون نکنی بسملم ایکه کشی بی دریغ
فی المثل افتد ترا صید حرم گر بدام
۷
در سر پرشور من در دل رنجور من
عشق تو دارد محل شوق تو دارد مقام
۸
گشته طبیب حزین از می عشق تو مست
جام الستش پرست تا که گرفتست جام
تصاویر و صوت

نظرات
عارف