طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

شمارهٔ ۱۲۲

۱

حکایت‌ها که بعد از من تو خواهی گفت با خاکم

کنون تا زنده‌ام بینی بگو با جان غمناکم

۲

به راهت ای شکارافکن منم آن ناتوان صیدی

که خونم را بحل سازم اگر بندی به فتراکم

۳

مبادا غافلم دانی که من از حسرت عشقت

نه از هجر تو غمگینم نه از وصلت طربناکم

۴

نمی‌دانم که در این سرزمین آسوده است ؟ امّا،

همی‌دانم که هردم می‌رسد فیضی ازین خاکم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سیدمحمد جهانشاهی
۱۴۰۲/۱۲/۲۹ - ۱۷:۰۸:۴۷
نمی‌دانم که در این سرزمین آسوده است ؟ امّا،