
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۱۳۵
۱
چه خوشست از تو گاهی مژه نیم باز کردن
به تلافی تغافل نگهی به ناز کردن
۲
نتوان چو فاش از تو سر شکوه باز کردن
من و محرمی و کنجی بنهفته راز کردن
۳
چه تمتع است ما را ز تو ای نهال سرکش
که بمیوه تو دستی نتوان دراز کردن
۴
مکن احتراز از من که بروی عشقبازان
در وصل چون گشادی نسزد فراز کردن
۵
مگزین جدائی از وی که طبیب خسته دل را
چو بدام هر بستی سمتست باز کردن
نظرات