طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

شمارهٔ ۱۳۸

۱

از بَرَت کی من به این الفت جدا خواهم شدن

من تن و تو جان جدا از جان کجا خواهم شدن

۲

گر تو بوی پیرهن داری ز مشتاقان دریغ

از پی دریوزه در پیش صبا خواهم شدن

۳

وقت آن آمد که گیرم گوشه‌ای از همدمان

بس که دیدم بی‌وفایی بی‌وفا خواهم شدن

۴

هر بری کآورد نخلم هستیم بر خاک ریخت

من چه دانستم که بی‌برگ و نوا خواهم شدن

۵

می‌تپد مرغ دلم در سینه چون بسمل طبیب

غالبا در دام عشقی مبتلا خواهم شدن

تصاویر و صوت

نظرات