
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۱۳۹
۱
بر من نیندازد نظر، بی اعتباری را ببین
باشم براهش خوارتر از خار، خواری را ببین
۲
آسوده در خلوت شهم، کی می دهد دربان رهم
من همچنان بر درگهم، امیدواری را ببین
۳
دردا که آن بیدادگر شد دوست با دشمن دگر
رسم وفاداری نگر آئین یاری را ببین
۴
هر نخلی از تو بارور من خالی از پا تا بسر
چون نخل خشگ از برگ و بر بی برگ و باری را ببین
نظرات