طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

شمارهٔ ۱۴۰

۱

شب چو بمیرم بسر کوی تو

زنده شوم صبحدم از بوی تو

۲

می گذری خنده زنان از برم

می نگرم گریه کنان سوی تو

۳

تانگری جان و دل سوخته

بر سر هم ریخته در کوی تو

۴

آمده ام اشگ فشان از دو چشم

آب زنم خاک سر کوی تو

۵

فاخته دیگر نکند یاد سرو

ساخته با قامت دلجوی تو

۶

سوخته از خوی تو جان طبیب

کآتش جانسوز بود خوی تو

تصاویر و صوت

نظرات