طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

شمارهٔ ۱۴۵

۱

شدیم پیر و به دل داغ آن جوان مانده

دمید صبح و همان شمع در میان مانده

۲

کسی که رفت به منزل کجا به یاد آرد

ز واپسی که به دنبال کاروان مانده

۳

ز طایران کهن آشیان این گلشن

غنیمت است که مشت پری نشان مانده

۴

کنون که رخصت گلگشت گلشنم دادند

نه عندلیب و نه گلچین نه باغبان مانده

۵

طبیب وقت تو خوش باد کز حکایت عشق

به یادگار بسی از تو داستان مانده

تصاویر و صوت

نظرات