
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۱۴۷
۱
از ما نهفته با دگران یار بودهای
ما غافل و تو همدم اغیار بودهای
۲
از خواب صبحگاه تو پیدا بود که دوش
در بزم غیر بوده و بیدار بودهای
۳
جایی که گشتهاند حریفان ز باده مست
باور که میکند که تو هشیار بودهای
۴
بیموجبی به غیر منت گرمی از چه بود
با من اگر نه بر سر آزار بودهای
۵
آغاز عاشقیست عجب نیست گر طبیب
در بند ننگ و در گرو عار بودهای
نظرات