
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۱۴۸
۱
از ما درین گلستان جویند گر نشانی
بر گلبنی است ما را دیرینه آشیانی
۲
با ما اگر نشینی از مصلحت زمانی
عمری پی تلافی هم بزم دیگرانی
۳
یکدم بطاقت خود گر داشتم گمانی
می کردم از تغافل یکچندش امتحانی
۴
کافیست این سعادت ما را که بعد مردن
بر زیر سر گذاریم خشتی ز آستانی
۵
افغان که در ره عشق نشنیدم و ندیدم
نه ناله درائی نه گرد کاروانی
۶
داریم از فراقت ای مهر عالم افروز
چون شمع صبحگاهی بر لب رسیده جانی
۷
امشب طبیب دلها از ناله تو خون شد
پیداست از فغانت کز دلشکستگانی
نظرات