
طبیب اصفهانی
شمارهٔ ۱۵۴
۱
تو که ای امیر داری ز سراغ من فراغی
چه شود اگر بگیری ز غلام خود سراغی
۲
چو تو گلشنی و باغی به کنار من چو آیی
چه روم به گشت گلشن چه روم به سیر باغی
۳
ز جفا و جور گردون چو شکسته و ضعیفم
ز شراب کهنه ساقی برسان به من ایاغی
۴
ز ستمگری چگونه، بودم امید مرهم
که به روی داغ دیگر نهدم به سینه داغی
۵
بروم اگر به گلشن به گلی نظر ندارم
که به گلشنی نرفتم که نبود بانگ زاغی
۶
نبود طبیب دیگر سر و برگ نظم و شعرم
که جدا ز همزبانان نبود مرا دماغی
نظرات