طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

شمارهٔ ۱۶۵

۱

یاد آر ای ستمگر از حال خاکساری

روزی اگر به کویت باد آورد غباری

۲

هر کس درین گلستان نخلی نشاند بر داد

جز نخل ما که هرگز باری نداد باری

۳

ما در پس و تو جانا در منزلی نشسته

ما غرقه و تو یارا آسوده در کناری

۴

پر اشگ حسرتم چشم در گرد کلفتم دل

این دشت بیکرانست و آن بحر بی‌کناری

۵

هر کس به وعده گاهی عمری نشسته باشد

از حال ماست آگاه در راه انتظاری

۶

دردا که رفت عمر و از تو نشد نصیبم

نه غمزه نهانی نه لطف آشکاری

۷

کشتی مرا و خونم بادت حلال جانا

یکبار بر مزارم گر افکنی گذاری

۸

بگزیده از نکویان دیگر طبیب خسته

هجران گزین نگاری فرقت پسند یاری

تصاویر و صوت

نظرات